تصویری که از برخی مفاهیم بسیار بدیهی پیش چشم مخاطبش میگشود، حیرت انگیز بود و فرد را با دنیای تازهای در معنا و پیشینه هر لغت روبرو میساخت. درکش از ریشهشناسی لغتهاو معانی آنها منحصر به فرد بود و به همین دلیل در فرهنگستان زبان و ادب فارسی در زمینه تدوین و بازآرایی و یا ابداع لغات تازه بسیار مدد رسان و موثر بود.
نگارنده این بختیاری را داشت که در چند سال متوالی با این مرد خستگی ناپذیر همنشین باشد و البته این فرصت استثنایی را یافت که به خلوتشان نیز راه یابد و گفت وگویی بس طولانی را با ایشان صورت دهد که متاسفانه به دلیل فوت دوست ناشرم(آقای محمد زهرایی، مدیر نشر کارنامه)، انتشارش به تعویق افتاد و چه بد شد که استاد پورتراب در حیاتشان این کتاب را ندیدند که یکی از آرزوهایشان این بود.
تصویراولیهای که همه ما از مرحوم دکتر مصطفی کمال پورتراب داریم معلم سخت گیر و خشنی است با انظباطی آهنین که این سخت گیری را حتی در ظاهر آراسته و بلند قامتش میتوان دید؛ یک معلم کلاسیک به تمام معنا که هنگام ورود به کلاس آدمی را به یاد کاپیتانی شق و رق و اتو کشیده میانداخت که کمترین بینظمی را بر نمیتابد.
به یاد دارم یک برنامه دارویی و غذایی برای خود ترتیب داده بود که درست سر ثانیه( نه حتی دقیقه!) داروهایش را میخورد. قند خون داشت و پزشک به او تجویز کرده بود که باید در روز سه بار قند خونش را اندازه بگیرد و هر پانزده روز یکبار گزارشی را به او بدهد. و آقای پورتراب این کار را به شکلی منظم انجام میداد. دفتری داشت که میزان دقیق قند خون هر سه نوبت روز در آن نوشته شده بود و تقریبا هم عدد مورد نظر ثابت بود و تغییر نداشت، چراکه او سخت در تغذیهاش رعایت اصول و پرنسیبهای غذایی یک بیمار دیابتی را انجام میداد و رعایت میکرد. به قدری در تغذیه و خوردن غذاهای کم نمک دقیق بود که حتی وقتی در جلسات داوری کتاب خانه موسیقی(ایشان داور بودندو من دبیر به همراه دوستان گرامیام محمدرضا فیاض و دکتر هومان اسعدی) حضور مییافت از قبل تماس میگرفت و سفارش میداد که چه غدایی برایش بگیرند و با چه کیفیتی.
در انتقال شفاهی آنچه که آموخته بود استاد کم نظیری بود. تئوری موسیقی را با تمام جوانب آن درونی کرده بود، اگر چه من به شخصه کتاب تئوری موسیقی مرحوم پرویز منصوری را بیشتر میپسندم و آن را خوشخوان و روانتر از کتاب استاد پورتراب می دیدم که به گمانم دلیل آن بیش از آنکه به استاد پورتراب یا استاد منصوری بازگردد به ناشر کتاب باز میگشت؛ محمد زهرایی مدیر نشر کارنامه، مردی با وسواسی جمال شناسانه که برای خوشخوان کردن یک کتاب جادو به کار میبست.
این انضباط در کار و شغل و تحصیل البته به مرحوم پورتراب این شانس ویژه را داد که تا آخرین روزهای حیاتش نیز فعال و پرتلاش باشد و گوشه گیر و خان نشین نشود. او در زندگی معلمی خویش، چه درکلاسهای حضوری و نشستهاو محافل و چه درکتابهایش و نیز معدود کارهای خلاقهای که تصنیف کرد، مردی موفق نشان داد. مردی که اگر چه در موسیقی خلاق نبود، اما با انظباط و تنظیم دقیق وقت و بهرهگیری از آن به یکی از موفقترین معلمان تاریخ موسیقی ایران تبدیل و نامش بر صفحه روزگار ماندگار شد. یادش گرامی و روانشان شاد.
نظر شما